بد نیست کمی به آدمهای به ظاهر شاد اطرافمان نگاه کنیم؛
همیشه لبخند به لب دارند و دارند از خوشحالی بال در میآورند.
با کمی دقت در خواهیم یافت که
بسیاری از آنها سطحی و کممایه هستند.
شادی مانند موج دریاست که بر روی سطح آب روان است.
در حالی که اندوه، چون اقیانوس عمیق است.
به درون این عمق گام بردارید و نظارهگر آن باشید.
شادی, شلوغ و پرسروصدا است،
شادی مانند روز است و اندوه مانند شب.
شادی چون نور است و اندوه چون تاریکی.
نور میآید و میرود, ولی تاریکی میماند؛
روشنایی گاهی اتفاق میافتد
ولی اگر به وادی اندوه قدم بگذارید،
همهی این چیزها را احساس خواهید کرد.
ناگهان درمییابید که اندوه همچون شیئی است
که میتوان شاهد و نظارهگرش بود،
پس از درک چنین بینشی احساس شادی میکنید.
ارمغان تاریکی، گلی است که از عمق لایتناهی سر بر میآورد؛
بستری است خاموش و آکنده از سکوتی موسیقیایی؛
در این بستر از سروصدا خبری نیست،
آدم میتواند در عمق بیانتهای آن فرو رود
و سپس دوباره و کاملاً شاداب سربرآورد؛
مثل خوابی کامل و نیروبخش.
البته این به نگرش انسان بستگی دارد.
فکر میکنیم اتفاق بدی برایمان رخ داده است
ولی این چیزی نیست جز برداشت شخصی ما از اندوه.
پس سعی میکنیم که از آن بگریزیم.
هیچگاه با اندوهمان مراقبه نمیکنیم،
بلکه ترجیح میدهیم به ملاقات کسی
یا به رستوران برویم, تلویزیون تماشا کنیم و روزنامه بخوانیم،
از طریق آن اندوه را فراموش کرد را انجام دهیم.
در حالی که این نگرش غلط است.
به همه آموختهاند که اندوه چیز بدی است،
در صورتی که هیچ بدی در اندوه وجود ندارد.
این ما هستیم که باید بفهمیم
و اندوه قطب دیگر، لذت یک قطب است
زندگی به هر دوی این قطبها نیاز دارد.
زندگیای که تنها لذت در آن جای داشته باشد,
ظاهراً گسترده و خوب است ولی عمق ندارد.
از طرف دیگر زندگی آکنده از اندوه نیز فقط عمق دارد،
در حالی که زندگی پدیدهای چند بعدی است؛
و همزمان در دو بعد سطح و عمق گسترش مییابد.
به مجسمهی بودا یا چشمان اشو نگاه کنید
تا هر دو حالت غم و شادی را در آن حس کنید.
حالت شادی و آرامش و در عین حال اندوه!
این چنین، شما شادیای را تجربه خواهید کرد
عمق و معنای بیشتری پیدا کرده است.
معمولاً واژهی «غمگین» یا «اندوهناک»
تداعی غلطی در ذهن ایجاد میکند,
انگار که اتفاق بدی رخ داده است؛
ولی خوبی یا بدی غم و اندوه
تنها به برداشت شخصی خود آدم بستگی دارد.
زندگی، در کل، پدیدهای مطلوب و خوشایند است.
هنگامی که زندگی را در کلیت خویش درک کنید،
موقعی است که میتوانید جشن بگیرید.
جشن گرفتن مشروط به حالت خاص نیست,
«اگر خوشحال باشم جشن میگیرم»
یا «اگر غمگین باشم جشن نمیگیرم.»
جشن گرفتن باید بیقید و شرط باشد.
حتی اگر با خود غم و اندوه بیاورد،
اگر شادی هم آورد که چه بهتر باز هم جشن میگیرم.
در حقیقت نوعی نگرش مثبت نسبت به زندگی است
که توجهی به آنچه زندگی به ارمغان میآورد، ندارد.
مشکلی که ممکن است در اینجا پیش بیاید,
واژهی «جشن» در ذهن شما ایجاد میکند.
معمولاً از کلمهی جشن چنین برداشت میشود
حتماً از خود میپرسید آدم چه طور میتواند
وقتی که غمگین است جشن بگیرد؟
ولی واقعیت این است که برای جشن گرفتن
حتماً نباید خوشحال باشید.
بابت هر آنچه که زندگی و خداوند،
همین طور که گام به گام پیش میروید،
اندوه فراموش میشود و جشن باقی میماند.
شما در واقع انرژی موجود در اندوه را دگرگون
و تبدیل به شادی کردهاید.
تبدیل فلزی پست به فلزی برتر همچون طلا.
اندوه، خشم، حسادت، فلزهایی هستند که
میتوانند به طلا تبدیل شوند،
زیرا ذات و جز تشکیلدهندهی آنها تفاوتی با طلا ندارد،
در واقع تفاوتی بین طلا و آهن این است.
مواد تشکیلدهندهی آنها که همان الکترونها هستند
آیا تا به حال به این موضوع فکر کردهاید که
یک تکه زغال و گرانقیمتترین الماس دنیا،
در واقع زغال سنگی که طی میلیونها سال
در دل زمین تحت فشار قرار گیرد،
تنها تفاوت بین آنها در فشار وارده به آنها بوده است،
در حالی که هر دو از جنس کربن هستند.
پس عنصر پست میتواند به عنصر برتر تبدیل شود.
عنصر پست هیچچیز کم ندارد.
تنها باید ترتیب و آرایش اجزای آن را تغییر داد.
جشن بگیرید و به اندوه خود آرایشی تازه ببخشید.
با این کار، چیزی به اندوه اضافه میکنید
خشمگین هستید؟ بدن خود را به حرکت بیندازید.
حرکاتتان در ابتدا حاکی از خشم و غیظ
ولی به تدریج این حرکات نرمتر و نرمتر خواهند شد
و ناگهان متوجه میشوید که عصبانیت را
و انرژی موجود در خشم را به سماع تبدیل کردهاید.
چرا هنگامی که غمگین هستید، آواز نخوانید؟
آوازتان در ابتدا غمناک خواهد بود،
آیا تا به حال به صدای فاختهای که
جفت یا معشوق خویش را میطلبد گوش سپردهاید؟
آواز فاخته در ابتدا بار غم دارد،
ولی به تدریج آکنده از شادی میشود،
زیرا جفتش به ندای او پاسخ میدهد.
زمانی که معشوق پاسخ دهد، همه چیز تغییر میکند.
اگر غمگین هستید، شروع کنید به آواز خواندن،
هر کاری که میتوانید بکنید
تا به تدریج عنصر پست به عنصر برتر، تبدیل شود.
هنگامی که کلید رمز این کار را کشف کنید،
زندگیتان به کلی دگرگون خواهد شد
و هیچگاه مانند گذشته نخواهد بود،
چرا که با این کلید میتوانید هر دری را بگشایید.
و شاه کلید شما چیزی جز «جشن» نیست.
جشن بگیرید و دنیا را با شادی ترک کنید.
هنگامی که با جشن و شادی بمیرید،
مرگ نمیتواند شما را بکشد،
بر عکس، این شما هستید که مرگ را کشتهاید.
چیزی برای باختن وجود ندارد.
ولی بعضی از مردم با اینکه میدانند
چیزی برای از دست دادن وجود ندارد،
حتی زحمت امتحان کردن را هم به خود نمیدهند.
خوب فکر کنید، واقعاً چه چیزی برای از دست دادن وجود دارد